همین که دست قلم در دوات میلرزد - فاطمیه
شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ب.ظ
همین که دست قلم در دوات میلرزد
به یاد مهر تو چشم فرات میلرزد
نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت
اگر اشاره کنی کائنات میلرزد
«هزار نکتۀ باریک تر ز مو اینجاست»
بدون عشق تو بی شک صراط میلرزد
مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی
که در نگاه تو آب حیات میلرزد
تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن
که آیه آیه تن محکمات میلرزد
کنون نهاده علی سر، به روی شانۀ در
و روی گونۀ او خاطرات میلرزد
غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر
میان مشکِ سواری، فرات میلرزد
سپس سوار میافتد، تو میرسی از راه
که روضه خوان شوی امّا صدات میلرزد
□□□
وعصر جمعه کنار ضریح روی لبم
به جای شعر، دعای سمات میلرزد
- ۹۴/۰۵/۱۰