نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه ای - تخریب بقیع
دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ق.ظ
نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه ای
چشمها چیزی نمیبینند جز ویرانه ای
زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی
کفتری پیدا نخواهد کرد آب و دانه ای
بغض ها خالی نخواهد شد مگر با اشک ها
کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه ای
چشمها پیمانهی اشکند در این سرزمین
هرکه زائر میشود پر میکند پیمانه ای
روضه خواندن، گریه کردن، فاتحه ممنوع شد
پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه ای
روز و شب گرم طواف قبله های خاکیاند
با دوچشم کاسهی خون دستهی پروانه ای
کافران مامور اجرای امور دین شدند
کعبه باز افتاده در دست بت بیگانه ای
غیر ویرانی چه دارد؟ هرکجا افتاده است
سایهی عالم نماها بر سر میخانه ای؟
عاقبت یک روز خواهد ساخت روی این قبور
گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه ای