آتش عشق مرا سوزانده
يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۵۳ ب.ظ
آتش عشق مرا سوزانده خاک غربت به سرم بنشانده
واژه ی درد به دردم نرسید صبر ایوب به صبرم نرسید
صبر زانو زده در محضر من عشق مدیون من و مادر من
کربلا اوج مصیبت هایم دادم از دست همه گل هایم
آسمان گریه کند بر حالم هی بسوزد به من و احوالم
دشمن پست و لعینم ز پی است شاهد غربت من کعبه نی است
روزها شد شب ظلمانی من سنگ شد زائر پیشانی من
حق من طعنه و دشنام نبود سنگباران ز سر بام نبود
تو بگو از نوک نی جرمم چیست حق من سیلی نامحرم نیست
ای برادر بنگر چشم ترم خولی و شهر شده همسفرم
- ۹۴/۰۳/۰۳