در دل خــود آرزو هــا داشتم
يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ
در دل خــود آرزو هــا داشتم
شــاد بــودم تا که زهرا داشتم
خانــه ام ماوای عشق و نور بود
تــا کـه مــن ام ابیــها داشتم
بوستـانم تـازه و شـاداب بــود
در دل مجنون چـو لیــلا داشتم
نـاگهـان چـرخ قضـا تغییر کرد
از سبـو رفتـم چـو صهبا داشتم
خـم شـد از جـور زمـانه قامتم
من که قامت همچو طوبی داشتم
آن شنیدستـم کـه یاسم را زدند
در دل شـوریده غـوغـا داشتم
باببیتم سوختاز بغضو حسد
مـن نظـر بـر رب اعـلا داشتم
بـوی یـاس ســوخته آمد مرا
از خــدا مـرگـم تقاضا داشتم
میکشیـدمدشمناز جور و جفا
بنـدغـمبـر دستو بر پا داشتم
گریه می کردم بــه حال فاطمه
دیده از اشکم چـو دریا داشتم
بعد مرگ یاس هر شب تا سحر
پیش قبــر یــاس مأوا داشتم
- ۹۴/۰۳/۰۳