گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات


به روی دوش خودش بی جهت عَلَم نگذاشت
که جز به راه خداوند خود قدم نَگْذاشت

سکوت کرد بلی بیست و چند سال علی
به وقت ظلم ولی دم به روی دم نگذاشت

چنان که ظلم به موری اگر که شد تحمیل
خروش کرد علی، چشم روی هم نگذاشت

میان این همه سلطان به عشق رعیت خویش
به جز علی احدی سنگ بر شکم نگذاشت

سه روز زائر شهر نجف شدم مولا
سه روز در دل من هیچگونه غم نگذاشت

قرار بود ملائک به عرش برگردند
ولی فضایل ایوان این حرم نگذاشت

قرار بود فقط سجده بر خدا بکنم
همین که خیره به ایوان شدم سرم نگذاشت

کرم ببین که به سختی خودش بزرگش کرد
برای قاتل خود نیز هیچ کم نگذاشت

رسیده دست که در مدح، شعر بنویسد
نوشت کوچه و این دفعه هم قلم نگذاشت

به وقت شستن بازوی فاطمه میخواست
که اشک هاش نریزد ولی ورم نگذاشت

مهدی رحیمی ( زمستان )

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی