منصور عرب/اربعین حسینی/زمزمه/حسینم ای شهید تشنه لب
جمعه, ۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ب.ظ
زمزمه حسینم ای شهید تشنه لب ،
کنار قبرت اومده زینب میخوام که جونم و بگیره
رب ، بالا سر تو نپرس تو حال و روزم و
داداش گواه حال زینبه اشکاش دیگه توون نمونده تو
پاهاش ، بالا سر تو کدوم سر و کدوم تن و
پیکر تو بودی و هجوم یک لشگر غارت شد انگشت و هم
انگشتر برات بمیرم ، برات
بمیرم ******* یادم نمیره لحظه آخر ، همون
دمی که اومدش مادر جلوی چشمای بابام حیدر ،
با کینه میزد رمق نداشت صدای محزونت دیگه به لب رسیده بود
جونت گرفته بود محاسن خونت ، با
کینه می زد شد آسمون کبود و خونین
رنگ برای غارت تنت شد جنگ دفن شدی با نیزه و تیر و
سنگ برات بمیرم ، برات
بمیرم اربعین
حسینی
- ۹۴/۰۹/۰۶