از غم اینکه مرا تا کربلایش راه نیست - مناجات
پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۵ ق.ظ
از غم اینکه مرا تا کربلایش راه نیست
شرح هجران در مجال یک غزل، کوتاه نیست
قطرهقطره میچکد از چشم من باران اشک
کاروانها راهیاند و بر لبم جز آه نیست
آه هم با دیدن ما میکِشَد از سینه آه...
حالِ ماتمدیدگان هم مثل ما جانکاه نیست
کربلا...، پای پیاده...، اربعین...، زائر شدن؛
برمنِ جامانده از ره، حسرتش دلخواه نیست
هر که جامانده یقین داند سرِ این سفره است
زان که جز بابُالحسین از بهر او درگاه نیست
گفت شه با زینبش رخت اسیری کن به تن
بعد از عباس این حرم را خیمه و خرگاه نیست
- ۹۴/۰۹/۰۵