یوسف رحیمی/شهادت امام رضا(ع)/واحد/غروب آخر شد و،ناله میریزه
سه شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۳ ق.ظ
واحد (به سبک خاطره ی کوچه ها) غروب آخر شد و ، ناله میریزه از صدات بسکه دلت خون
شده ، لاله مى باره از نگات قلب
تو پُر از غمه اشک تو دمادمه از اثر شرار
زهر ، آتیش گرفته جگرت گفتى که رفتنى
شدم ، عبا کشیدى رو سرت رو خاک حجره
سر تو ، مى زارى مثل مادرت غریب آقام
غریب آقام ****** چشم تو مونده
به در ، برات نمونده نفسى تا که جوادت
بیاد ، هنوز یه کم دلواپسى یاسِ خون جگر
شدى عازم سفر شدى درسته تنها
جون میدى ، کنار تو نیست خواهرت اگه تو موج
گریه ها ، ریخته همه بال و پرت ولى خدا رو
شکر دیگه ، غارت نشد انگشترت غریب آقام
غریب آقام شهادت امام رضا
(ع)
- ۹۴/۰۹/۰۳