یوسف رحیمی/رحلت رسول اکرم(ص)/واحد/چشم ملائکه بارونی،غرق عزا و
دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۸ ب.ظ
واحد (سنگین) (به سبک ای روشنای چشم ترم) چشم ملائکه بارونی ، غرق
عزا و نوحه خونی پر میکشه تا عرش خدا ،
آخه آقای مهربونی رفته سفر اون آقایی که ،
داشت نگاه رحیمی مونس هر غریبی بود و ،
بابای هر یتیمی دم میگیره با فاطمه ،
حالا زمین و آسمون انا الیه راجعون ، انا
الیه راجعون ****** تا رفت آقا توی کوچهها
، اجر رسالتش شد ادا واسه تسلا میان اگه ، تو
دستاشون آتیشه چرا کی مدینه میره ز یادش ،
اون لحظههای نیلی باغ گل و آتیش بلا ،
صورت یاس و سیلی وای از هجوم بیهوا ،
وای از هجوم بیخبر شد روضه خون فاطمه ،
دیوار و در ، دیوار و در رحلت رسول اکرم (ص)
- ۹۴/۰۹/۰۲