دردها می چکد از حال و هوای سفرش - اربعین
شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۳۵ ب.ظ
دردها می چکد از حال و هوای سفرش
گرد غم ریخته بر چادر مشکی سرش
تک و تنها و دو تا چشم کبود و چند تا ...
کودک بی پدر افتاده فقط دور و برش
ظاهراً خم شده از شدت ماتم اما
هیچ کس باز نفهمیده چه آمد به سرش
روزها از گذر کوچه آتش رفته
اثر سوختگی مانده سر بال و پرش
همه بغض چهل روزه او خالی شد
همه کرب و بلا گریه شد از چشم ترش
علیرضا لک
- ۹۴/۰۸/۳۰