یوسف رحیمی/اربعین حسینی/واحد/بعد از چهل غروب بلا،یک کاروان رسیده
جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۹ ق.ظ
واحد (به سبک بی همتایی در) خواهرت بازم به کربلا
رسیده برگشته امّا با قامت خمیده هر جا رفتم همراهم بوده
سر تو خوب میدونی که زینب چهها
کشیده اومدم با کوه مصیبت ،
اومدم از سفر غربت بذارم سرمو رو تربت حال منو میدونی ، شد
این چشم بارونی راویِ پریشونی مظلوم حسین جانم ****** اومده زینب بالای مزار تو آرزومه جون بدم در کنار
تو ای کاش میمُردم من امّا
نمیدیدم جون داده تو خرابه
یادگار تو میخونم با شیون و ناله
، از فراق اون گل لاله امون از غصهی سه ساله همراه منه روحش ، کشته
منو اندوهش اون پاهای مجروحش مظلوم حسین جانم
اربعین
حسینی
- ۹۴/۰۸/۲۹