چتر را میبندم و روی زمین میایستم - مناجات
پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۱۱ ق.ظ
دکتر محسن رضوانی
چتر را میبندم و روی زمین میایستم
زیر باران امام اولین میایستم
اذن میخواهد به ایوان نجف داخل شدن
بین صف پشت سر روحالامین میایستم
تا مگر من را ببیند شمس چشمان علی
کاهم و تا مرگ زیر ذرّه بین میایستم
جسم و جانم جملگی قربانی دست خدا
تا ابد پای امیرالمؤمنین میایستم
سرزنش عزم مرا چندین برابر می کند
میخم و سرشارِ عزمی آهنین میایستم
می روم پای پیاده از نجف تا کربلا
من برای مِی شدن تا اربعین می ایستم
هر که پامالم کند مرگش فراخواهد رسید
مثل مین ، با مسلمین من پای دین می ایستم
إنّ فی حَبل الوَتین نبضٌ أُسَمّیهِ الحسین
تا قیامت با همین حبل المتین می ایستم
هر کجا نام حسین آید وسط ، خواهم گریست
هرکجا نام یل امالبنین ، میایستم
- ۹۴/۰۸/۱۴