در اضطراب چه شبها که صبح شان گم شد ...
پنجشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۰۱ ب.ظ
در اضطراب چه شبها که صبح شان گم شد ...
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد
چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید ...
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــرای مـــــردم شـد!
.
چه قــدر شنبـه و یـک شنبـه و دوشنـبه رسید ...
ولی همـیشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه هـا گم شد
چه هفتهها که رسید و چه هفتهها که گذشت ...
شمـارشی کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد
و هـفـتـهای که فـقـط ریـشه در گذشتن داشت ...
بـرای شعـله کـشیـدن بـه خـویـش هـیـزم شد
نـه شنـبـه و نـه بـه #جمعه، نـه هیـچ روز دگر
در انتــظار تـو قـلـبـی پـــر از تـلاطـــــم شد !؟
.
کـــدام جــمـعـه مـــوعـــود میزنـی لـبـخـنـد
بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد؟
.
بــرای آمــدنـت جـــمــعــهای مـعـــیــن کـــن ...
کـه هـفتـهها همـهشـان خـالی از تـرنـم شد
- ۹۴/۰۶/۱۹