کربلا دجله را خبر کن زود - ورود به کربلا
سه شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۰ ب.ظ
کربلا دجله را خبر کن زود
قافله با شتاب آمده است
تکّه ای ابر سایبان بفرست
شیر خوار رُباب آمده است
یاد تیغ وتُرنج افتادی
به تو حق میدهم که حیرانی
قدو بالای دیدنی دارد
علی اکبر است می دانی
بوی شهر مدینه را حس کن
این دو آئینه ی سخا هستند
مثل من بُغض کرده ای آری
یادگاران مجتبی هستند
مثل پروانه گرد اربابت
نوجوانان زینب کبری
بهترین هدیه شد برای حسین
لب خندان زینب کبری
کربلا ازفرات خودت بگو قدری
آخه،ساقی این خیام عباس است
آبه سردوخنک به او برسان
چون به قولی که داده حساس است
کربلا زینب است این بانو
عزتش را مگر نمی بینی
هی نگو دشت از چه میلرزد
هیبتش را مگر نمی بینی
داغدار قبیله آمده است
اشک وخون دارد او به دیده هنوز
کربلا زود سر به زیر انداز
سایه اش را کسی ندیده هنوز
- ۹۴/۰۶/۱۰