بــه گــوش دل رســد آوای حیدر
يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۶ ب.ظ
بــه گــوش
دل رســد آوای حیدر
ســر احمــد بــود بــر پای حیدر
چنــان
زهـــرا غـریبـانــه بنــالد
فتــاده لــرزه بــر اعضــای حیدر
رود امـا دو
چشمـش سوی زهراست
نگــاه آخــرش بــر روی زهراست
امـــان از آن
نــگاه حســرت او
که سوی دست و هم پهلوی زهراست
از آن
ملعــونه شــد راحــت پیمبر
که لطمــه بــر دلــش می زد مکرر
همــان کــه
خصـم زهرا و علی بود
همــانــکه هســت هیــزم آورِ در
همانــکه
بـر خـدیجـه ناسـزا گفت
بـه زهــرا حــرفهـای نــاروا گفت
همـانـکه
همچو بـابـایش لعین است
هرآنـچه خواست بـا شیـر خدا گفت
- ۹۴/۰۳/۰۳