ای گل عطشان ولی سیراب عشق
ای گل عطشان ولی سیراب عشق ای هلال ابرویت مهراب عشق
جام چشمت می پرستم می کند وی گیسوی تو مستم می کند
ماه بدر من رخ بی چون تو یک جهان لیلا شده مجنون تو
محو رخسار تو بدر و مشتری شد به بازار تو یوسف مشتری
ماه رویان در رهت بنشسته اند به تماشایت همه صف بسته اند
تا ببیند آسمان آن ماه را اشبه الناس رسول الله را
ای ز سر تا پای ختم المرسلین در شجاعت چون امیرالمومنین
دلبران را دلربا و دلبری یوسف لیلا علی اکبری
ای عنان گیر تو صد فوج ملک نور گیرد از تو خورشید فلک
طره ی گیسوی تو خم در خم است تو گل اشکی پدر چون شبنم است
ای همه اهل حرم دلداده ات ای شده امواج خون سجاده ات
آسمانم را تو هستی آفتاب جلوه کن بار دگر بر من بتاب
از شمیمت کربلا مدهوش شد بانگ تکبیرت چرا خاموش شد
خون تو با اشک من آمیخته زیر پایت یک جهان دل ریخته
ای مسیحا نیمه جانم کرده ای ای کمان ابرو کمانم کرده ای
غم به سینه راه آهم را گرفت داغ تو نور نگاهم را گرفت
ناله ها در بین مردم کرده ام خیز و بین من خیمه را گم کرده ام
یا به دست خویش چشمم را ببند یا به قاتل گو که بر اشکم مخند
ای که از داغت پدر را می کشی از چه دیگر بر زمین پا می کشی
من ز رویت بوسه می گیرم علی گر نیاید عمه می میرم علی
نرگس چشمان خود را باز کن باردیگر دلبری آغاز کن
سید محسن حسینی
- ۹۴/۰۳/۰۵