گلدسته هایِ مرقدتان پایه هایِ عرش - امام رضا (ع)
گلدسته هایِ مرقدتان پایه هایِ عرش - فانوس هایِ ساحل بی انتهایِ عرش
بر ساحت ضریح تو انس وملک دخیل - آیینه کاری حرمت کار جبرئیل
زوار خاکی حرمت کبریایی اند - سرگرم کاروکسب شریف گدایی اند
هرلحظه فطرس آمده پابوسیِ شما - طفلی همیشه مانده پَرش زیردست وپا
لاهوتیان مقلد احکام عشق تان - مِی خوارگان دائمیِ جام عشق تان
ای قبله ی نیاز سماواتیان رضا - پیر مغانِ دیر خراباتیان رضا
صدها ستاره مست شراب نگاه تان - بال فرشته هایِ سما فرش راه تان
پیغمبران ز محضرتان فیض می برند - بهر کبوتران حرم دانه می خرند
روح الامین به لطف شما دل سپرده است - او با کبوتران حرم دانه خورده است
امشب دخیل پنجره فولاد می شوم - در بیستون عشق تو فرهاد می شوم
ای نورلایزال، بگو با دلم سخن - شد بقعه ی مطهرتان کوه طور من
شیرین دهن، حدیث تو طعم عسل دهد - زیبا سخن،کلام تو عطر غزل دهد
آقا نگاهتان به گِلم روح داده است - تاثیر چشم هایِ شما فوق العاده است
من کافر نگاه اهورایی توام - مجذوب طرز خنده ی زهرایی توام
دربین پیروان تو ملحدترین منم - زندیقیِ رسیده به مرز یقین منم
تا بت پرست کعبه ی خال شما شدم - زاهدترین خلیفه ی ملک خدا شدم
از زیر قبه ی تو به معراج می روم - دیوانه وار در پی حلاج می روم
قرآن مقام شامخ تان را ستوده است - گنجینه ی حقایق خود را گشوده است
با گوشه چشمِ فاطمیِ خود چها کنی! - سنگ سیاه قلبِ مرا ،کهربا کنی
من از پل صراط جزا پرت می شوم - دستم اگر که روز قیامت رها کنی
آقا چه می شود که مرا در صف حساب - از لابه لای آن همه آدم سوا کنی
آقا چه می شود که شوم مَحرم و شما - من را برای دیدن زهرا صدا کنی
آقا سعادت دو جهان قسمتم شود
یکبار اگر برای غلامت دعا کنی
**شعر ازوحید قاسمی**
- ۹۴/۰۴/۱۶