گلشن توحید را فصل شهادت مىرسد - عبدالله ابن حسن (ع)
گلشن توحید را فصل شهادت مىرسد
لاله آزاد مردى را طراوت مىرسد
اى عموى مهربانم بوى بابا مىدهى
از تماشاى تو کامم را حلاوت مىرسد
غم مخور گر سائل روى تو شد شمشیرها
کودک ایثار با دست سخاوت مىرسد
سنگر امید را خالى ز جانبازى مبین
این زمان رزمندهاى از نسل غربت مىرسد
اى طبیبى که کنون خود مبتلاى نیزهاى
غم مخور مرهم براى زخمهایت مىرسد
ظلمت از هر سو احاطه کرده نورت را بگو
صبر کن اى تیرگى آن ماه طلعت مىرسد
هردم از زخم زبانى مىشود پاره دلت
یا که از سر نیزه بر جسمت جراحت مىرسد
لاله هاى سر زده از خون تو پامال شد
بر گل رخسار تو دست شرارت مىرسد
بعد دستانى که شد در علقمه از تن جدا
دست تیر و نیزه بر جسمت چه راحت مىرسد
مىدهم از دست تاب و سخت بى تابى کنم
چون به تاب گیسویت دست شقاوت مىرسد
ناله وا غربت اهل حرم را گوش کن
ارث سیلى بعد تو دیگر به عترت مىرسد
طفلم اما غیرت محضم مرا با خود ببر
تا نبینم بر حرم دست اسارت مىرسد
- ۹۴/۰۳/۱۴