چشاتو وا کن نگو که دیگه - شهادت حضرت زهرا (س)
زبانحال مولا :
چشاتو وا کن نگو که دیگه
درب بهشت من مهر و موم شد
منو صدا کن نگو که هرچی
میون ما بود دیگه تموم شد
**
تا ناله ی وا اُمّا شنیدم...
پیراهن صبرم و دریدم
نمیدونی من چه جور رسیدم...
گاهی نشستم گاهی خمیدم...
**
تو رو که دیدم دیگه بریدم
خودم را تا بسترت کشیدم
آرزوم این بود زنده ت میدیدم
حقم نبود کردی نا امیدم
**
زبانحال بی بی :
یه بار علی جان برا تو مُردم
زنده شدم باز برات بمیرم
برای اشک چشات بمیرم
برای بغض صدات بمیرم
**
اشک چشاتو بذار بذارم
به روی زخمام واسه تبرک
اینم بگم که شِفام همینه
هذا فراق بینی و بینک
**
بمیرم ای که بابای خاکی
حالا تو و سر تا پای خاکی
دستای خاکی پاهای خاکی
عمامه خاکی عبای خاکی
**
دلم رو برده یه جای خاکی
چادر و اون ردّ پای خاکی
شکسته گوشواره های خاکی
گریه های مجتبای خاکی
**
زبانحال مولا :
آخ گفتی کوچه... دلم رو کنده...
نامرده کوچه به من میخنده...
هی میگه قنفذ رو به مغیره
که مالیاتت این روزا چنده
**
شد حرف قنفذ ؛ چطوره بازوت ؟ ...
گفتم مغیره ؛ چطوره پهلوت ؟ ...
از وقتی پاشون وا به خونه
واشد به این خونه پای تابوت
**
وا شده لب هات دوباره خندون
تابوت و ساختم با دست لرزون
راحت خیالت از بابت اون
نزنه میخاش از جایی بیرون...
- ۹۵/۱۱/۱۹