هر قدر هم جان به این لبها بیاید - شهادت امیرالمومنین (ع)
هر قدر هم جان به این لبها بیاید
من جان نخواهم داد تا زهرا بیاید
ای کاش محسن را در آغوشش بگیرد
حیف است پیش من اگر تنها بیاید
هی آب می پاشید روی صورت من
شاید کمی حال خرابم جا بیاید
وقتی که می بندید این زخم سرم را
ای وای اگر که زینب کبری بیاید
اولاد زهرا دور هم جمع اند اما
قنبر بگو عباس من اینجا بیاید
امشب حسینم را به سقا می سپارم
من تا بخواهی با حسینم حرف دارم
عباس وقتی هست داری لشگرت را
خالی ز غربت می کند دور و برت را
یک لحظه هم با بودنش ماتم نداری
یک لحظه هم پایین نمیگیری سرت را
دیگر دل زینب همیشه قرص قرص است
وقتی که او دارد رکاب زینبت را
هرجا عطش آمد سراغ بچه هایت
فوراً صدا کن ساقی آب آورت را
افسوس پشت نخل ها سقا می افتد
آنقدر سر نیزه میاید تا می افتد
کم میشود از پیکر او وقت برگشت
هر دست از این سردار در یکجا می افتد
ام البنین که نیست اما فاطمه هست
با دیدن افتادنت زهرا می افتد
بر چادر خاکی سرش را می گذارد
عباس با ذکر وا اُما می افتد
اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در شب بیست و یکم ماه رمضان 94
**
- ۹۵/۰۴/۰۲