مادرم در حرمت بین دعا گفت: حسـღـیـن - مناجات
چهارشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۱۳ ق.ظ
مادرم در حرمت بین دعا گفت: حسـღـیـن
پدرم وقت زیارت به خدا گفت: حسـღـیـن
یک نفر در پس دیوار بقیع گفت: حسـღـیـن
دیگری در حرم کرب و بلا گفت: حسـღـیـن
دست سائل به در صحن شما میکوبد
شاه هستی و ببین باز گدا گفت: حسـღـیـن
نوکری که به دلش داغ زیارت ماند و
ناامید از همه و از همه جا گفت: حسـღـیـن
نوکری که به غم عشق تو بیمار شد و
بین آن روضه به امید شفا گفت: حسـღـیـن
نوکری که وسط هروله ها حسـღـیـن
با تعجب پدرش گفت:کجا گفت: حسـღـیـن
صحن سقا، حرم عشق، دم شش گوشه
زیر آن قبه و در شور و نوا گفت: حسـღـیـن
در شب اول قبرش که رسید اربابش
نوکر ایستاد و به او گفت شما !! گفت حسـღـیـن
- ۹۴/۱۰/۲۳