گل بوته ام ولی پُرخارم کویریم - حضرت رقیه
دوشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۳۳ ب.ظ
گل بوته ام ولی پُرخارم کویریم
من استخوان شکستهء راه اسیریم
می گفتی یک زمان که اللهی عروسیت
اما کنون بیا به تماشای پیریم
آیا هنوز ناز مرا می کشی پدر؟
با این لباس پاره مرا می پذیریم
زهرای تو شدن سبب سربلندیم
بی روسری شدن سبب سر به زیریم
بر پیکرم هزار اثر از تازیانه هاست
آیه به آیه مصحف جوشن کبیریم
بازی نمی دهند مرا کودکان شهر
من می دوم پدر تو میایی بگیریم؟
تقصیر من نبود که رویم شده کبود
خصم آمد و نواخت به روی حریریم
با دستهای سنگی خود روی صورتم
آنقدر زد که لَق شده دندان شیریم
چه بد نگاه می کند این مرد سرخ مو
مردک خیال کرده کنیزم، اجیریم!
اندام باد کرده ورم را جواب کرد
انگار منهم عازم فرش حصیریم
حسین قربانچه
- ۹۴/۰۸/۲۵