میثم میرزایی/مناجات با امام حسین(ع)/واحد/چشم که وا کردمو دنیا دیدم
واحد چشم که وا کردمو دنیا دیدم دل بابام سوخت و ، من و آورد واسه تو
سینه زنم کرد پیرهن مشکى که من پوشیدم مادر تو دوخت و ، دخترت رقیه آورد و
تنم کرد من که با سینه زنات مأنوسم تُربت و میبوسم، نوکرت غیر یه کربلا چى
میخواد؟ کل سال شور محرم دارم یه برات کم دارم ، ببینیم تا که امام
رضا چى میخواد اون حسینه ، اگه یکى به فکرم باشه اون حسینه ، رگ خوابم توى دستاشه اون حسینه ، که عرش خدا پایین پاشه یا اباعبدالله ، خیلى دوست دارم ****** حرم تو حرم الله است حسین کعبه ى ماست حسین ، خدا هم مستمع پا
روضه هاته تا که اسم تو میاد اى آقا توى روضه ام اما ، فکر و ذکرم پیش
ایوون طلاته کنارت راه سعادت بازه روضه ات انسان سازه ، این همه شهید و
هییت تو ساخته اگه ما شدیم مقیم روضه ات خدا روز خلقت ، تک تک ما رو با تربت تو
ساخته اون حسینه ، که قلبم واسه اون موقوفه اون حسینه ، حواسش به گداش معطوفه اون حسینه ، رقیه اش به کرم معروفه یا اباعبدالله ، خیلى دوست دارم ****** زشت میبینم بی غمت زیبا رو چون خدا دنیا رو ، آفریده بر اساس ماتم
تو قصه از اینجا شروع شد آقا به تن نوکر ها ، نمیاد به جز لباس ماتم
تو تو که تو قلب ما ماوا کردی چی با دل ها کردی ، هییتتات شبیه کربلا
شلوغه شب جمعه ها تو صحنت غوغاست مادر تو اونجاست ، که دور ضریح کربلا
شلوغه اون حسینه ، که پای علمش میمیرم اون حسینه ، واسه محرمش میمیرم اون حسینه ، ایشالا حرمش میمیرم یا اباعبدالله ، خیلى دوست دارم
- ۹۴/۰۷/۲۰