جامه نیلی کن که خالی شد زمین
يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۶ ب.ظ
جامه نیلی
کن که خالی شد زمین
از فــروغ رحـمــه للعــالمیـن
شد جهـان
تـاریک تا بر هم نهاد
رمز هستــی دیـدگان راز بیــن
آفتابـی
منخســف شد در حجاز
کآفـرینـش را بُـدی نقـش نگین
معـرفت آموز
انسان شد خموش
خاطـر اولاد آدم شــد غمیــن
منقطعشد
نعمتوحی و گسیخت
رشتـه ی روحانی عرش و زمین
باب رحمت
بسته شد بر خاکیان
شـد فسـرده گُلبنـانِ یاء و سین
غـرق غـم
شـد خاطر خیرالنساء
از فـراق روی خیـرالمـرسلیــن
مرتضـی را
در عـزای مصطفــی
اشک خونیندر گذشت از آستین
وز تب و تاب
حسین و هم حسن
غلغله افتــاد در عــرش بـریـن
بانگحسرتخواستاز
بیتالرسول
درد غـم بنشسـت بر سیمای دین
اُستـن
حنـانه از ایـن غم گریست
منبـر و محـراب شـد ماتـم نشین
حمید سبزواری
- ۹۴/۰۳/۰۳