گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات


زیر باران دوشنبه بعد از ظهر...
اتفاقی مقابلم رخ داد:

وسط کوچه ناگهان دیدم...
زن همسایه بر زمین افتاد!

سیب ها روی خاک غلطیدند...
چادرش در میان گرد وغبار...

قبلا این صحنه را...نمی دانم...
در من انگار می شود تکرار!!

آه سردی کشید،حس کردم...
کوچه آتش گرفت از این آه!

و سراسیمه گریه در گریه...
پسر کوچکش رسید از راه!

گفت:آرام باش! چیزی نیست...
به گمانم فقط کمی کمرم...

دست من را بگیر،گریه نکن...
مرد گریه نمی کند پسرم !!

چادرش را تکاند، با سختی...
یا علی گفت و از زمین پا شد!

پیش چشمان بی تفاوت ما...
ناله هایش فقط تماشا شد!

صبح فردا به مادرم گفتم:
گوش کن ؟! این صدای روضهء کیست؟!؟

طرف کوچه رفتم و دیدم:
در ودیوار خانه ای مشکی است!

با خودم فکر می کنم حالا...
کوچه ء ما چقدر تاریک است!

گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه...
راستی! فاطمیه نزدیک است...!

حمیدرضا برقعی

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی