گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

مرد غریبی که خدا در باورش بود

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۲۷ ب.ظ

مرد غریبی که خدا در باورش بود

شیعه ترین راه او پیغمبرش بود

مردی که تا پرواز را آغاز می کرد

دروازه ی هفت آسمان زیر پرش بود

مرد غریبی که به هنگام رکوعش

چشم ملک بر غیرت انگشترش بود

مرد غریبی که زمان استراحت

چادر نماز فاطمه زیر سرش بود

مردی که تا هنگامه ی افطار می شد

نان جُویی در سفره ی نان آورش بود

وقتی میان کوچه ها خیرات می کرد

موسی یکی از مستمندان درش بود

مرد غریبی که دل محراب کوفه

تنگ نفس های مسیحا پرورش بود

همواره بعد از آن همه خانه نشینی

یک استخوان در لابه لای حنجرش بود

آیا شبی دیگر نمی شد برد او را

آیا همین امشب که پیش دخترش بود ؟

نیلی ترین تصویرهای آسمانی

هر شب میان قاب چشمان ترش بود

تصویر مجروحی ، کبودی ، نیل گونی

زخمی ترینی ، که یقیناً همسرش بود

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی