محمدحسن قمی/مناجات با امام رضا(ع)/واحد/تموم اهل سما،اسیر گوشه
مناجات با امام رضا(ع) زمزمه تموم اهل سما
، اسیر گوشه نگات دلم می خواد آقاجون
، بشم یه روز خاک پات امیر دلربای من ، تویی امید همه می خوام که خادمت بشم ، گل پسر فاطمه گداهای در خونت
، پادشَهان عالمن زائرای همیشگیت
، نوح و مسیح و آدمن شدم مبتلای تو
، فقیر عطای تو ، گدای
سرای تو شدم خسته از گناه ، به تو میبرم پناه ، به
این دل بکن نگاه مدد
امام رضا(ع)
****** به یاد سقاخونت ، دلم هوایی میشه فدای گنبد طلات ، دخیلتم یا رضا میام به مشهدت آقا ، تا که برم کربلا فقیری افتخارمه ، چون تویی حج فقرا کوچیک بودم که مادرم ، میگفت بگو امام
رضا گدای همین درم ، بکش دست روی سرم ، تا
بازم بیام حرم بگیر دستم و آقا ، نذار تا که از شما ، یه
روزی بشم جدا مدد
امام رضا(ع) ****** میگن که آخرکار ، اومد جوادت آقا رو زانوهای جواد ، رفتی به سوی خدا خدا رو شکر که آخرش ، ندادی تنهایی جون آخه تو کربلا حسین ، تنها تو گودالِ خون یکی نبود بگه آخه ، این نوه ی پیمبره اونی که ایستاده رو تل ، منتظرِهِ برادره رو تل خواهرِ آقا ، نگاه کرد که سر آقا ،
شده از بدن جدا می زد ناله خواهرت ، اومد بالای سرت ، بی
بی زهرا مادرت غریب کرببلا
با دیدن حرمت ، چشام خدایی میشه
- ۹۴/۰۹/۰۲