گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را - اربعین

پنجشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۴۷ ق.ظ

یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را

دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را

 

یک قافله با سوز و اشک و آه آمد

برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را


با ظرفی از آب آمده تا که ربابه

سیراب گرداند علی اصغرت را

 

برخیز ای نور دو چشمم ای برادر

تا که کمی آرام سازی همسرت را

 

بگذار تا شرح سفر با تو بگویم

بشنو کمی از غصّه های یاورت را

 

از کوفه و شام بلا ای داد بیداد

رنج اسارت پیر کرده دلبرت را

 

وقتی گذر دادند ما را بین مردم

دیدم سر نی گریه ی آب آورت را

 

دیدم ز بام خانه طفلی خیره سر با.....

.....سنگی نشانه رفته چشمان ترت را

 

رقّاصه های شهر را آورده بودند

تا دربیارند اشک چشم خواهرت را

 

تهمت زدند و خارجی خواندند ما را

آتش زدند آنجا دل غم پرورت را

 

آنجا نمی دانی چه زجری می کشیدم

وقتی که نان می داد شامی دخترت را

 

با هر صدای خیزرانی که می آمد

من می شنیدم ناله های مادرت را

 

چشم علمدار حرم را دور دیدند

ورنه به عنوان کنیزی گوهرت را ....!

 

جا مانده گنج سینه ات کنج خرابه

با خود نیاوردم گل نیلوفرت را

 

این ها همه یک گوشه ای از ماجرا بود

تازه نگفتم روضه ی انگشترت را

 

محمد فردوسی

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی