نقطه ی خال رخت مرهم بیماری ها - مناجات
پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۴ ق.ظ
نقطه ی خال رخت مرهم بیماری ها
اولین نقطه و آغاز گرفتاری ها
مست از عطر دل انگیز تو می خندد یاس
می زند عطر تنت طعنه به عطاری ها
مرکز ثقل وفایی و در این نزدیکی
نیست کس لایق اینگونه وفاداری ها
چشم از دست غمت خون جگر می بارد
داستانم شده مصداق خود آزاری ها
ماندن و بی تو نگهداری از تن کردن
خسته ام خسته ازین دست, پرستاری ها
یوسفم را که عزیزست زمن می دزدند
آه از اینهمه خودخواهی بازاریها
فصل سردیست در این کوچه طلب گم شده است
شهر لبریز طلب کار و بدهکاری ها
امشب از حسرت دیدار تو بی تاب شدم -
حس گرداب و شب و موج و سبکباری ها
داد با یاد حضور تو در آن بی تابی
به من اندیشه دیدار تو دلداری ها
صبح شد باید ازاین خواب دگر برخیزم
تا نمایم به تن باغچه گل کاری ها
تاکنون هرچه نکردم همه از خامی بود
چشم پوشی کن ازین خامی و کم کاری ها
- ۹۴/۰۵/۲۹