گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

هست از شوق ِچشم دلبر ما - امام رضا

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۲ ب.ظ

هست از شوق ِچشم دلبر ما

میل پرواز اگر که در سر ِما

نزد گنبد طلای شمسُ شموس

پشت بام پُر از کبوتر ما

چار فصل خدا عنایت او

دائماً سیب سرخ نوبر ما

رشته های عبای سبز رضا

سایه ی آفتاب محشر ما

این که مثل یاس می آید

پاره ای از دلِ پیمبر ما

 

آمده سایه ی سرم باشد

هشتمین نور باورم باشد

 

به پرم رنگِ آسمان داده

میل ِ پرواز بی کران داده

به دلِ کاسه های مستی من

طعم شیرین زعفران داده

در قنوت نماز بارانش

ابرها را تکان تکان داده

با بیان حدیث سلسله اش

راهِ توحید را نشان داده

از گُل ِ گندم بهشتِ  حرم

نان به دستِ تنوریان داده

 

آب و نانی که بین سفره ی ماست

همه از برکت نگاه رضاست

 

تا گشودی پَر ِ دعایت را

بال پرواز تا خدایت را

ابتدا مثل مادرت کردی

وقفِ همسایه ربنایت را

بین ِ پس کوچه های عرش خدا

میتوان دید ردِّ پایت را

تا گدا شرمسارتان نشود

دیده از پشت در عطایت را

 

دل به تو داده ام ، بی دلت هستم

از غلامان دِعبلت هستم

 

با نسیم بهشتِ ایوانت

شده ام راهی خراسانت

پا به ایران گذاشتی و شدند

قوم سلمانِ من مسلمانت

بس که خون ریخت ز چشم صَیادَت

لاله کاری شده بیابانت

شهدِ شیرین ِ زندگیِ من است

نمک سفره های احسانت

شاهی اما نشسته ای دائم

سر ِ یک سفره با غلامانت

 

ای نسیم بهار پُر باران

الدخیل الدخیل یا سلطان

 

تا نگاهی به این گدا کردی

مس ِ قلب مرا طلا کردی

باز نقاره میزنند آری

باز درد مرا دوا کردی

بانی ِخیر گشتی و مارا

راهی شهر کربلا کردی

کُلّ اموال خویش را آقا

نذر خرجیِ روضه ها کردی

سالها گوشه ی حسینیه ات

روضه ی کربلا به پا کردی

 

وسط روضه ی حبیبِ غریب

اینچنین گفته ای به یابن شبیب:

 

همه جا با هوای کرب و بلا

گریه تنها برای کرب و بلا

هر زمان مصیبتی دیدی

گریه کن بر عزای کرب و بلا

گریه کن بر لبی ترک خورده

پابه پای خدای کرب و بلا

تشنه بین دو نهر افتاده

سروَر تشنه های کرب و بلا

جلویِ چشم مادرش کشتند

شرم بر کوفه وای کرب و بلا

 

عرش حق پایمال اعدا شد

پای مرکب به پیکرش وا شد

(محمد شمس)

  • سید مهدی حسینی

محمد شمس

نظرات  (۱)

  • محمدرضا اشرفی
  • عالی بود

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی