گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

سلام خالق منان سلام خیر الناس

سه شنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۳ ق.ظ

سلام خالق منان سلام خیر الناس

سلام خیل شهیدان به حضرت عباس

ز آب با جگر تشنه شست سقا دست

کشید پا و نداد عاقبت به دریا دست

وجود او سپر مشک بود و بیم نداشت

از این که چشم دهد یا که سر دهد یا دست

ز دست دادن خود بود آگه و می خواست

که عضو عضو وجودش شود سراپا دست

تمام هستی خود را به پای جانان ریخت

گذشت از سر و از چشم و تن نه تنها دست

خدا گواست که بر پای دوست می افکند

اگر به پیکر مجروح داشت صدها دست

به یاری پسر فاطمه گذشت از جان

جدا شد از بدنش از فغان غم ها دست

سخن ز آب مگو ای سکینه رو به حرم

که اوفتاد به یک جا تن و به یک جا دست

دو دست خویش به راه عزیز زهرا داد

به شوق آن که بگیرد ز خلق فردا دست

رسد به خاک پی بندگی حق تا روح

شود بلند به درگاه کبریا تا دست

سلام خالق منان سلام خیر الناس

سلام شاه شهیدان به حضرت عباس

گرفت تیر از آن نور چشم حیدر چشم

بگفت تیر دگر کو که هست دیگر چشم

سرم نثار ره عاشقی که بعد دو دست

به پیش تیر دهد در ره برادر چشم

به سید الشهدا کرد جان و دل تقدیم

گشود تا که به دامان پاک مادر چشم

نکن سکینه ز سقا گله که آن مظلوم

به یاد تو عوض آب داشت خون در چشم

به تیر گفت بیا و به چشم من بنشین

که نیست جای تو ای پیک یار در هر چشم

دو دست دادم و در انتظار تیرم باز

که یا نهم به جگر یا به سینه یا در چشم

تمام آرزویش دیدن برادر بود

نداشت حیف برای نگاه آخر چشم

به جسم پاک وی آنقدر تیر و نیزه زدند

که چون زره بدنش شد ز پای تا سر چشم

سزد به حشر بخوانند این دو مصرع را

چو افکنند بر آن عارض منور چشم

سلام خالق منان سلام خیرالناس

سلام خیل شهیدان به حضرت عباس

مه سپهر وفا آفتاب ام بنین

حسین روی و علی صولت و حسن آیین

نگاه نافذ او جذبه ی علی را داشت

وگر نه تیر به چشمش نمی زدند به کین

نداشت دستی و خم شد که تیر دشمن را

برون کشد به دو زانو ز دیده ی خونین

چنان زدند به فرقش عمود آهن را

که روی خاک به صورت فتاد از سرِ زین

فراریان ز نبردش تمام برگشتند

زدند بر تن او زخم از یسار و یمین

چو مصحفی که شود پاره پاره آیاتش

به خاک ریخت ورقهایش آن کتاب مبین

عزیز فاطمه را قد خمید و پشت شکست

کنار پیکر او ناله زد به صوت حزین

دو‌چشم‌چشمه‌ی‌اشک‌و دو چشم چشمه‌ی‌خون

دو دست بر کمر شه دو دست نقش زمین

سلام خالق منان سلام خیر الناس

سلام شاه شهیدان به حضرت عباس

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی