تا آن زمان که در تو نباشد امید کار - امام صادق (ع)
تا آن زمان که در تو نباشد امید کار
بهبود کار خویش ز گردون طمع مدار
دستى بزن به دامن همت ز جاى خیز
تا کى به گوشه اى بنشینى امیدوار
یکدم فلک به کام دل اهل دل نگشت
دارى دگر چه از فلک سفله انتظار
کى در نهاد چرخ وفا بوده از نخست
دنیا کجا به قدر جوى دارد اعتبار
دنیا بهشت کافر و زندان مؤمن است
نبود براى هیچ یک از این دو پایدار
بر مال و جاه و قدرت دنیا مبند دل
دائم به یک قرار نمانده است روزگار
دوران زندگانى ما امتحان ماست
کس را از این معاینه نبود ره فرار
صادق رئیس مذهب ما آن که در جهان
هر کس گرفت دامن او گشت رستگار
خورشید آسمان امامت ولى حق
بخشنده و کریم و بزرگ و بزرگوار
در زندگى به غیر بلا در جهان ندید
با آن که بود گردش چرخش در اختیار
شیخ الائمه حجت حق آن که در جهان
پیوسته از جفاى فلک بود دل فکار
هرگز روا نبود به عالم که تا رود
این گونه ظلم با ولى خاص کردگار
شد عاقبت ز کینه منصور دون شهید
موسى بن جعفر از غم او گشت بى قرار
این غم به جان شیعه ما مى زند شرر
کو را در آفتاب بود تربت و مزار
اى رهبر بزرگ تشیع که تا ابد
ماییم و دیده اى به عزاى تو اشگبار
جان هاى دوستان تو از غم بود کباب
دل هاى شیعیان تو گردیده داغدار
شرح غم شکسته دلان مختصر خوش است
شیرین بود حکایت «خسرو» به اختصار
- ۹۴/۰۵/۱۷