خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علی - امام صادق (ع)
خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علی
ظـالـمـان بـستـند مـحکـم بـازوانـم ، چون علی
پـابــرهـنـه ، سـربـرهنـه ، بی عبـا ، درکـوچـه ها
می کشاندند و پر از خون شد دهانم ، چون علی
حـرمت سـبط پـیمبـر پیشکش ، بـر پیری ام
لحظه ای مهلت ندادند و امانم ، چون علی
او سوار اسب خود می تاخت ، من هم در پی اش
دست بسته ، خسته و گریان ، دوانم ، چون علی
جرم من بر شرع ماندن ، راستگویی ، عصمتست
مـن حـریف خـار چشم و استخـوانم ، چون علی
آه ، ای مادر چه دردی داشت سیلی خوردنم؟
قفـل شـد از فرط این سیلی زبانم ، چون علی
سر اگر افکنده ام ، از شرم یا از ترس نیست
نــای اِســتــادن نــدارد زانــوانـم ،چون علی
اهـل بـیـتـم در هـراس و حـرمـتم ضایـع شده
در عذاب ازچشم های این و آنم ، چون علی
حق یـک نـعلـیـن پـوشـیـدن نـدارم ای خـدا
کاش می شد لااقل تنها نمانم ، چون علی
- ۹۴/۰۵/۱۷