گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

یه روزی یه مرد تشنه رو به دریا می‌اومد - حضرت سقا

پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ

یه روزی یه مرد تشنه رو به دریا می‌اومد
با یه مشک خالی از دور تک و تنها می‌اومد

موج می‌زد سینۀ دریا تا که زلفاشو می‌دید
ابرواش چقدر به اون چشمای زیبا می‌اومد

 

با تعجب می‌دیدند نخلا به جای آسمون
ماه این مرتبه داشت از دل صحرا می‌اومد

می‌دونستم آخرش کوفیا چشمت می‌کنند
علمت بس که به اون قامت رعنا می‌اومد

گمونم دستای تو عرشو بنا کرده رو آب
رو همون آبی که با دست تو بالا می‌اومد

چشمای اهل حرم بسته به دستای تو بود
کاروانی به امید تو به اینجا می‌اومد

روی خاک وقتی می‌افتادی چی گفتی زیرلب
که از اون دورا صدا نالۀ ‌زهرا می‌اومد

تا برادر رو صدا کردی کمی دیر رسید
آخه با دستی به پشت و کمری تا می‌اومد

میشه دختر، پدرش بیاد ولی جا بخوره
سکینه اینجوری شد بابا که تنها می‌اومد

  • سید مهدی حسینی

قاسم صرافان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی