گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

به لطف حضرت حق حس معنوی دارم - موسی ابن جعفر

پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۲ ب.ظ
به لطف حضرت حق حس معنوی دارم
به شوق خواندن مرثیه مثنوی دارم
فضای خانه ی دل را حسینیه کردم
و اشک مادر سادات را در آوردم
دلا بسوز به سوز دل امام رضا
به روضه ای که شده قاتل امام رضا 
دلا بسوز که در سینه غم شرربار است
دلا بسوز که معصومه اش عزادار است 
یکی دو جرعه غزل مرثیه بنوشید و...
به دخترش همگی تسلیت بگویید و...
چه خوب تک تک تان اهل فیض و بارانید
به نام نامی آقا به روضه مهمانید
تمام غربت عالم به او حواله شده
اسیر خسته ی کنج سیاهچاله شده
بنای دشمن او گرچه ظلم و بیداد است
سیاهچاله نگو قتلگاه بغداد است
به ناله محبس خود را اگر حرم کرده
ز فرط گریه دو چشم ترش ورم کرده
در آسمان نگاهش شراره حد میزد
دم غروب کثیفی به او لگد میزد
بلند میشد و از نو دوباره می افتاد
سرش به شانه ی زخمش هماره می افتاد
نگو چرا که قیامش فقط قعود شده 
تمام دور و بر گردنش کبود شده
نگو چرا ز لبش خون لخته می ریزد
نگو چرا دو سه روز است برنمیخیزد
ز روی کینه جراحات او نمک خورده
شبیه مادر خود فاطمه کتک خورده
شبیه مادر خود فاطمه پرش زخم است 
شبیه مادر خود فاطمه سرش زخم است
شبیه مادر خود از زمانه دلگیر است
شبیه مادر خود از نفس زدن سیر است
خدا کند ز اسارت رها شود آخر
شبیه فاطمه حاجت روا شود آخر
خدا کند زن بدکاره توبه ای بکند
به یک اشاره ی او باحیا شود آخر
خدا کند که نگهبان بد دهان امشب
به پاس حرمت او بی صدا شود آخر
ملامتی نکنیدم که رسم مداح است
گریز روضه ی او کربلا شود آخر
اگر چه غصه ی تبعید از وطن دارد
به روی شانه ی خود کوهی از محن دارد 
ولی چه خوب که یک تکه تخت چوبی هست
ولی چه خوب نهایت سری به تن دارد
چه خوب آخر کاری تنش نشد عریان
یکی دو تا که نه چندین عدد کفن دارد
حسین و کرببلا و کفن به یاد آمد
غروب و غارت یک پیرهن به یاد آمد

علیرضا خاکساری

  • سید مهدی حسینی

علیرضا خاکساری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی