گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

نیمه ای می گذرد از شب و سرگردانم

چشمم احیا دارد

خانه ای نیست پناهم دهد و حیرانم

کوفه غم ها دارد

شرمگینم که تو را خوانده ام این جا برسی

وای از آن روز که با دختر زهرا برسی

تک و تنها برسی

چه تماشا دارد

نخل این شهر همه نیزه خونریز شده

وقت پاییز شده

حرمله گفته که تیرش چقدر تیز شده

سر دعوا دارد

وای از آن روز که از بام سرت می سوزد

جگرت می سوزد

بر سر نیزه کنارت پسرت می سوزد

جگرت می سوزد

تا که خاکی نشده معجر زینب برگرد

تا نخورده است به قاسم سم مرکب برگرد

تا تن اکبرت از زخم ز هم وا نشده

نیزه ها جانشده

پشت خیمه بدن طفل تو پیدا نشده

تا که مشک و علم و خود و علمداری هست

آبروداری هست

بعد عباس، غم و کوچه و بازاری هست

کوفه سودا دارد

جان زهرا برگرد 

 جان مولا برگرد

-------------------------------------------------------------
حسن لطفی
  • سید مهدی حسینی

حسن لطفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی