گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

در نهاد عشق بازان الست ... - حضرت قاسم (ع)

پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۵ ب.ظ

در نهاد عشق بازان الست ...

.. از ازل رخسار دلبر نقش بست
عکس روی یار افتاده به جام ...

.. یاد رویش رمز مستی مدام
مست تصویرش شده چشم خیال ...

.. قلب عاشق آرزومند وصال
راه و رسم دلبران دل بردن است ...

.. کار عشاق از جدایی مردن است
دل شود پژمرده از فکر فراق ...

.. شعله ور گردد ز شوق و اشتیاق
گر رود دلبر پی اش دل می برد ...

.. در غم جانانه حاصل می برد
از جدایی سینه محزون می شود ...

.. از جدایی دل پر از خون می شود
دل زهجران طالب تیر اجل ...

.. از برایش مرگ احلی من عسل
کربلا آیینه دلدادگی است ...

.. سرزمین دلکش آزادگی است
قلب مردانش قرین تیر عشق ...

.. نوجوان عاشقش چون پیر عشق
حک شده بر قلب او تصویریار ...

.. می شود از فکر هجرش بی قرار
در شب عاشور مشتاق بلا ...

.. تا کند جان درره دلبر فدا
حلقه ذکر شبش نام حسن ...

.. تا سحر ورد لبش نام حسین
او نگار دودمان هاشم است ..

... نوگل زیبای زهرا قاسم است
از تبار ماه روی مه جبین ...

.. یوسف آل امیر المومنین
در تماشای پدر شد بسته راه ...

.. در تماشای پسر آمد سپاه
یک سپاه از کینه آمد با نظر ..

... نیمه ی ماه است یا قرص قمر
چون عمو رخسار او بوسیده بود ..

... چهره با عمامه اش پوشیده بود
تا مبادا نوگلش گردد خزان ...

.. تا که گلبرگش بیفتد بی امان
با حسین آهسته نجوا می کند ..

... گریه عقده از دلش وا می کند
هجر، دلها را پر آتش کرده است ...

.. خوب بنگر که حسین غش کرده است
آخرین وصل است پیش از یک فراق ...

.. عشق هم می سوزد از این اشتیاق
چون که گل رو سوی میدان می رود ..

... گوییا از باغبان جان می رود
ساعتی نگذشت آمد این ندا ..

... برزمین افتادم ای جانا بیا
گشت پرپر پیکر آن یاسمن ...

.. غنچه ی دردانه ی آل حسن
باغبان آمد مگر یاری کند ...

.. لیک باید که عزاداری کند
دست و پا می زد به خون بروی خاک ..

... گفت ای گل ازچه گشتی چاک چاک
ناله اش این بود ای مهر مهین ...

.. این قدر پایت مکش روی زمین

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی