گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

دستم به دامان کسی که بین کوچه
دستش جدا از دامن مولا نمی شد
جان علی مرتضی در مشت او بود
او را زدند و باز مشتش وا نمی شد

او آیه ی تطهیر بود و، دست ناپاک
دلخوش از اینکه زد به رویش رنگ نیلی
یک سنگریزه پیش اقیانوس هیچ است
هر چند قطعاً درد دارد جای سیلی

او را زدند و نبض عالم تند می زد
نظم جهان با نبض او در ارتباط است
قنفذ خراج خویش را در کوچه پرداخت
با ضربه اش دیگر معاف از مالیات است

پیراهن پیغمبرش را بر سر انداخت
با ناله هایش کوچه ها را زیر و رو کرد
هر چند بر رویش، خسوفی سرخ دارد
مهتاب، ابر تیره را بی آبرو کرد

آیینه بود و با ترک های وجودش
در چهره اش تصویر نور مرتضی بود
بی اعتنا بر زخمهای پیکر خویش
او بیشتر فکر غرور مرتضی بود

یک مو نشد کم از سر مولای عالم
مولای ما را او به خانه بازگرداند
می خواست تا پیش علی باشد همیشه
اما ورق را تازیانه بازگرداند

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی