گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

 باز کن چشم ترت را که تنم میلرزد

حرف رفتن نزنی که بدنم میلرزد

لب اگر باز کنم من، سخنم میلرزد

رحم کن، پای تو دارد حسنم میلرزد

 

نکند فکر رهایی به سرت افتاده

نکند شوق پریدن به پرت افتاده

 

همسرت نیست اگر، دختر تو مانده پدر

مثل پروانه به دور سر تو مانده، پدر

حسرت دست نوازشگر تو مانده پدر

بر دلم، داغ شب آخر تو مانده پدر

 

خواندم از چشم تو که میل به مادر کردی

هوس خوردن یک جام ز کوثر کردی

 

اندک اندک غم پرواز تو باور کردم

یک دل سیر نگاهت دم آخر کردم

گریه بر زردیِ روی تو و بستر کردم

یاد آن میخ در و کوچه و مادر کردم

 

عمق زخم سر تو آمده پای ابرو

میکند زخم سرت گریه به زخم پهلو

 

آتشِ داغ تو بر جانِ نگاهم کردند

تو چه گفتی؟ که همه خانه نگاهم کردند

با اباالفضل غریبانه نگاهم کردند

همه با غیرت مردانه نگاهم کردند

 

در دل خویش برای غم من زار زدی

حرفهایی ز سر کوچه و بازار زدی؟

 

اغلب شهر هواخواه شب قَد قُتِلند

کوفیان مشتریِ بی ادب خاک و گِلند

سنگها سنگ دلِ سنگ دلِ سنگ دلند

دخترانت سر بازار تماماً خجلند

 

همه را من ز دو چشم تر تو میخوانم

تو نگو! مادر من گفته، خودم میدانم

 

محمد کیخسروی

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی