گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

دلم به خانه ی حیدر بهانه می گیرد

ز سفره خانه ی زهرا نشانه می گیرد

خوشا یتیمی و بی سرپرستیِ دوران

که توشه های حسن را شبانه می گیرد

ز دست پاک حسن لقمه لقمه میل کنم

مرا به زیر پرش عاشقانه می گیرد

سخن ز باج و خراج دو لقمه نان نکند

خدا فقط ز ولایش سرانه می گیرد

نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد

خوشا کسی که در این آستانه می گیرد

گدای کوی حسن هیچ گه پریشان نیست

که حب فاطمه را جاودانه می گیرد

خدا اگر که عطا را به من ببخشد باز

مرا به ناز قدوم حسن ببخشد باز

منم که رب غفوری چنان خدا دارم

که اعتقاد مقدس به هل اتی دارم

من اعتقاد ندارم جهنمی باشم

چرا که آب و گل از آل مصطفی دارم

من از قدیم در آغوش گرم مولایم

که زیر پای امام کریم جا دارم

نه نا امید بمانم ز فیض رحمت حق

نه تکیه گاه به جز نسل مرتضی دارم

دلم به مُلک و مَلک فخر می کند که اَلا

تمام خلق بدانند مجتبی دارم

قسم به آدم و حوا خلیفة اللهم

اگر چه ترک بهشت از گناه ها دارم

به چشم کوری هر که به خط اهرمن است

ولایت حسن مجتبی بهشت من است

هر آن که شیعه شود از هدایت حسن است

بهای شیعه به قدر ولایت حسن است

بهشت را به دو گندم عوض نباید کرد

بهشت هم به طفیل عنایت حسن است

به زیر پرچم اویند عالم تکوین

بهار جلوه ای از رنگ رایت حسن است

فرشتگان همه از نور مجتبی خرسند

بشارت ملکوت از رضایت حسن است

هم اوست ناطق قرآن و یوسف عترت

که اصل یوسف قرآن روایت حسن است

به معجزات، چه حاجت به کسب معرفتش

که ابتدای کرامت حکایت حسن است

رحیم مثل خدا در بیان نمی آید

کریم مثل حسن در جهان نمی آید

افاضه شد، دل ویرانه در حریم افتاد

ره فقیر به میخانه ی کریم افتاد

ز باب رحمت ساقی صدای باده رسید

لب خمار به پیمانه ی قدیم افتاد

شمیم رایحة المجتبی وزید از غیب

مشام گمشدگان را چه خوش نسیم افتاد

دوباره بوی حسن بوی یاس بوی بهشت

به سوی خانِ کریمان ره یتیم افتاد

به خاطرات ازل یک مرور باید داشت

که در کشاش قالو بلا چو بیم افتاد

حسن به دست حسینش سپرد دلها را

سپس به کرب و بلا راه مستقیم افتاد

من از نگاه حسن با حسین خو کردم

که با خدای حسن خوب گفتگو کردم

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی