گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

به امیدی که بیایی سحری در بر من - حضرت رقیه (س)

سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۱ ب.ظ

به امیدی که بیایی سحری در بر من
خاک ویرانه شده سرمه چشم تر من

مدتی می شود از حال لبت بی خبرم
چند وقتی است صدایم نزدی دختر من

من همان لاله افروخته خون جگرم
که همین لخته فقط مانده به خاکستر من

شب این شام چه سرمای عجیبی دارد
تب این سوز کجا و بدن لاغر من

دارم از درد مچ دست به خود می پیچم
ظاهراً خرد شده ساقه نیلوفر من

چادرم پاره شد از بس که کشیدند مرا
لحظه ای وا نشد اما گره از معجر من

گیسوی من دست نخورده است خیالت راحت
معجر سوخته چسبیده به موی سر من

کاشکی زود بیایی و به دادم برسی
تا که در سینه نمانَد نفس آخر من


خبر امد که ز معشوق خبر می اید
رهگشایی که یار ز سفر می اید


کاش میشد که ببافد کمی موی مرا
اب و ایینه بیارید حسین می اید

هست پیراهنی از غارت ان شب به تنم
نیمه عمامه از ان بهر تو در می ارم

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی