گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

پیدا نشود جان تو دیوانه تر از ما - ولادت امام حسین (ع)

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۳۹ ب.ظ

پیدا نشود جان تو دیوانه تر از ما

ای آنکه درآورد فراغت پدر از ما

 

هر چیز به کار آمده در وقت نیازش

تشریف ز تو زیر قدوم تو سر از ما

 

 هرچند که در نیمه ی هر ماه تمام است

کامل شده در سوم شعبان قمر از ما

 

ای آنکه پر و بال عطا کرده به فطرس

حتما که کنی دفع هزاران خطر از ما

 

 ما نیز خرابیم به امید نگاهت

آباد تو هستیم نگیری نظر از ما

 

 لیلا شدن و عشوه و ناز و نظر از تو

مجنون شدن از ما خطر از ما جگر از ما

 

مشغول شرابند همه عالم بالا

آمد پسر با نمک حضرت زهرا

 

ای آنکه به رقص آمده امشب غزل از تو

عالم شده فرمانبر روز ازل از تو

 

یکبار فقط نام حسین آمده بر لب

کندوی لب من شده غرق عسل از تو

 

 ارکان نمازم همگی مست تو هستند

ای حی علی خیر تمام عمل از تو

 

 در شعر تو صنعت چه بیارم بخدا هست

تشبیه و مراعات نظیر و مثل از تو

 

 ای آمدن و رفتن تو دست خداوند

کی روح طلب میکند آخر اجل از تو

 

 آغوش پر از مهر تو را دید و طلب کرد

طفلک دل گریان من امشب بغل از تو

 

 کس نیست ز اسرار دل نوکرت آگاه

در پرده بگوییم  توکلت علی الله

 

 اوقات شریفیست نباید تلف امشب

هستند گدایان مدینه به صف امشب

 

لایعقل و دیوانه مخوانید مرا هست

از خوردن انگور هزارن هدف امشب

 

 این مژده چه ها کرد که در بزم مجانین

خون میچکد از حلقه ی اطراف دف امشب

 

 فرمان بده ارباب که تا ذبح بسازیم

در پای تو یک چند غلام خلف امشب

 

 قنداقه ی تو دست به دست حسن افتاد

ایکاش بچرخد نظرت این طرف امشب

 

 ماندم چه بخواهم ز تو از فرط خجالت

یک تذکره ی کرببلا یا نجف امشب

 

 با اینهمه چندیست پریشان دمشقم

شاها نظری بی سر و سامان دمشقم

 

 مظلوم شده خواهر غم پرورت ازبس

دیوانه شده از غم تو نوکرت ازبس

 

حتی شب میلاد قرار از دل ما رفت

زد بوسه پیمبر به روی حنجرت از بس

 

 بر ما حرجی نیست اگر چهره کبودیم

در کرببلا لطمه زده مادرت ازبس

 

  بوسیدنتان روی دل خواهرتان ماند

بوسید چو شمشیر و سنان پیکرت از بس

 

دست و سر و  پایش بخدا خرد شد ازدرد

افتاد زناقه بخدا دخترت از بس

 

 بدجور به هم ریخت گلوی تو سر نی

هر سنگ که آمد به زمین زد سرت از بس

 

 ای خورده گره زندگیم با غمت ارباب

بالاست همیشه بخدا پرچمت ارباب

 

سید حجت بحرالعلومی

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی