گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

نام تورا در دفتر خاتم نوشتند - شهادت امام هادی (ع)

يكشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۵۲ ب.ظ

اشعار شهادت حضرت امام علی النقی(ع) – مهدی نظری
 
نام تورا در دفتر خاتم نوشتند
هادی نسل حضرت آدم نوشتند
 
ماراه ورسم نوکری را برگزیدیم
چونکه شمارارهبر عالم نوشتند
 
یک قطره از مدح تورا که ثبت کردند
دیدند بالاتر زصدها،یم نوشتند
 
هر کس که از نام شما یک بار دم زد
نام ورا مداح عیسی دم نوشتند
 
جزو ارادتمندهای روضه تو
شکرخداکه نام ماراهم نوشتند
 
خوشبخت آنهایند که مست تو هستند
بدبخت آنهایی که از تو کم نوشتند
 
از داغ مظلومیتت آقای عالم
چشمان ماراچشمه زمزم نوشتند
 
نام تورا پروردگارت گفته هادی
چون در کرامت مثل بابایت جوادی
 
قطعاً مسیحاهم به فرمان توباشد
پای کلاس درس عرفان تو باشد
 
ذکر دعای جامعه زیباست اما
زیباترش اینکه در ایوان تو باشد
 
پای دعای جامعه می خواهم آقا
ابواب ایمان وا به ایمان تو باشد
 
با یک نگاهت صاحب ملک زمین است
آنکس که یک لحظه پریشان تو باشد
 
وقتی محالّ معرفت الله هستی
 باید همه عالم سر خوان تو باشد
 
حتی مسیحی ها ارادت بر تو دارند
این هم ز الطاف فراوان تو باشد
 
آقا سلاطین جهان را بنده کردی
با یک نگاهت بردگان را زنده کردی
 
شکر خدا یک عمر دستم را گرفتی
درس کرامت از خود بابا گرفتی
 
اینکه دو عالم روضه خوان غربت توست
ارثی ست که از غربت مولا گرفتی
 
با یک دمت ارض و سما را زنده کردی
 تو گوی سبقت از دم عیسا گرفتی
 
یاد رقیه کرده ای آن لحظه ای که
در اوج غربت در خرابه جاگرفتی
 
 وقتی تو را بردند در خان الصعالیک
روضه برای زینب کبری گرفتی
 
در زیر پایت آسمان از جاش پاشد
 از برکت تو سامرا عرش خدا شد
 
نامت علی بود و غریبی را چشیدی
بار غم و غربت بدوش خود کشیدی
 
صحن و سرای خاکی ات این را به من گفت
بعد از شهادت هم تو روز خوش ندیدی
 
آقا شنیدم روضه خوان یاس بودی
با روضه های مادرت زهرا خمیدی؟
 
ابن الرضایی که علی بوده ست نامت
در کوچه ها آیا تو هم طعنه شنیدی
 
آیادر باغ تو را آتش کشیدند
آیا تو هم از دست این مردم بریدی
 
آیا طناب افتاد دور گردن تو؟
قطعاَ در آتش همسر خود را ندیدی
 
با اینکه تو جان داده ای از ظلم و کینه
اما امان از روضه شهر مدینه
 
آتش بروی یاس و نیلوفر کشیدند
شعله به باغ سبز پیغمبر کشیدند
 
در جنت الاعلی پیمبر روضه خوان شد
وقتی قباله از کف مادر کشیدند
 
قلب تمام عرشیان شد پاره پاره
شمشیر ها را تا که بر حیدر کشیدند
 
دیگر ملائک لانه ها را ترک کردند
از بعد زهرا از مدینه پر کشیدند
 
چندی گذشت و در دل گودال خونین
بر روی عشق فاطمه خنجر کشیدند
 
بابا ز روی نیزه صدها مست می دید
بر صورت اطفال جای دست می دید
 
مهدی نظری

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی