گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

خشکی ام رفت و وصل دریا شد - ولادت امام باقر (ع)

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۱۳ ب.ظ

خشکی ام رفت و وصل دریا شد

سردی ام رفت و فصل گرما شد

 

فارغم از خودم خدار را شکر

آسمانی شدم خدا را شکر

آمدی و دلم نجات گرف

باز هم مرده ای حیات گرفت

 

ای حیات مجدد دنیا

دومین یا محمد دنیا

 

یا من ارجوی آستان لبم

پنجمین رکعت نماز شبم

 

ای که تنها خدا شناخت تو را

مثل بیت الحرام ساخت تو را

 

قافیه های بیت ما تنگ است

در مقامت کمیت هم لنگ است

 

ای نسیم پر از بهار حسین

حسنی زاده تبار حسین

 

قبله مردم مدینه تویی

حسن دوم مدینه تویی

 

ای ظهور پیمبر اکرم

حاصل وصلت دعا و کرم

 

مادرت دختر کریم خدا

پدرت حضرت کلیم خدا

 

وسط هفته ها برای منی

التماس سه شنبه های منی

 

سر شب فکر نور تو بودم

فکر شب های طور تو بودم

 

خواب سجادهٔ تو را دیدم

صبح دیدم کنار خورشیدم

 

ای نماز پر از قنوت حسن

حاصل چلهٔ سکوت حسن

 

تو تولای دفترم هستی

قسم نون والقلم هستی

 

تکیه بر بال جبرئیل زدی

مزرعه داشتی و بیل زدی

 

بهترین میوهٔ تو ایمان بود

گندم کال تو پر از نان بود

 

بی تو این حوزه ها کمال نداشت

میوه ای غیر سیب کال نداشت

 

وقت آن است اجتهاد کنی

بی سواد مرا سواد کنی

 

وقت آن است منبری بزنی

حرف یک حرف بهتری بزنی

 

عِلم را باز هم شکاف دهی

در کلاست مرا طواف دهی

 

اگر علم تو را حساب کنند

زندگی تو را کتاب کنند

 

علم و اخلاق می شود با هم

آدمی می کند بنی آدم

×××

پر جبریل زیر پای تو بود

گردن آویز بچه های تو بود

 

میوهٔ بهتر از رطب سیب است

باعث التیام تب سیب است

 

فاطمه سیب جنت الاعلاست

پس شفای تب تو یا زهراست

 

چه کسی گفته بی مزاری تو

یا چراغ حرم نداری تو

 

قبر تو بارگاه توحید است

شمع بالاسر تو خورشید است

 

چه کسی گفته سایبانت نیست

صحن در صحن آسمانت نیست

 

عرش که آسمان نمی خواهد

نور که سایبان نمی خواهد

 

تو خودت سایبان دنیایی

بهترین آسمان دنیایی

×××

مردی از خانوادهٔ خورشید

امتداد غم امام شهید

 

انعکاس صدای عاشوراست

روضه های غروب مناست

 

مرد سجاده، مرد نافله ها

مرد شب زنده دار قافله ها

 

مردی از جنس آیه تطهیر

خستگی های بردن زنجیر

 

هم سفر با ستارهٔ غم هاست

«کربلا زاده» محرّم هاست

 

هم نژاد امام بی کفنان

دومین مرد کاروان زنان

 

راه طی کردهٔ بیابان ها

قدم زخمی مغیلان ها

 

یاد خون طپندهٔ گودال

خنده های زنندهٔ گودال

×××

زخم بال و پر کبوترها

پا به پای اسارت سرها

 

غیرت دست بسته محمل

شاهد التماس دخترها

 

کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا

هم رکاب صدای حنجرها

×××

برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ

کودک زیر تازیانهٔ سرخ

 

طفل رفته، خمیده برگشته

باغ گل رفته چیده برگشته

 

آفتاب کمی غروب شده ست

گل یاس بنفشه کوب شده ست

 

آشنای صدای سلسله هاست

سوزش ناگهان آبله هاست

 

او که آیینهٔ محرم بود

گریه هایش به رنگ ماتم بود

 

از ستاره گرفته تا شبنم

از بنفشه گرفته تا مریم

 

همه محو صدای او هستند

پای مرثیه های او هستند

 

 علی اکبر لطیفیان
  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی