مثل یک سحر امشب سامرا چه غوغا شد - ولادت امام زمان (عج)
مثل یک سحر امشب سامرا چه غوغا شد
بین خانه ی نرگس آفتاب پیدا شد
تا که پلک زد چشمش گل به شوق او وا شد
یک نفس کشید و بعد دمبدم مسیحا شد
آسمان چنان بارید که کویر دریا شد
قبله از سر جایش پیش پای او پا شد
هرکسی ذلیلش شد نور چشم زهرا شد
سائلش که سیّد شد نوکرش چه آقا شد
هر صدف به ذکر او قیمتی شد و دُر شد
دست خالی ما هم از نگاه او پر شد
کیستی که می تابی آفتاب دنیایی
نه، نه آفتاب اما آفتاب زهرایی
پس بزن نفس که تو برتر از مسیحایی
پس تو آب را بشکاف که امام موسایی
نوح هم مسافر توست چون تو نوح دریایی
چشم حضرت یعقوب دارد از تو بینایی
عالمی که مجنون شد حق بده تو لیلایی
گاه مثل مجنونی گاه مثل لیلایی
می نویسم از این پس نور چشم زهرایی
انبیا همه جمعند در نگاه تصویرت
بازتاب تو هستند مثل صورت و سیرت
مثل حلقه ها هستند متصل به زنجیرت
تک تک اقتدا کردند بر نماز و تکبیرت
سر سپرده ی عشقند پیش حکم تقدیرت
مرهم خدا هستند روی قلب دلگیرت
آیِنه تویی آقا هر چه هست تصویر است
این مقام تو آقا مستحقّ تکبیر است
رحمان نوازی