گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

لب خمار به جز می دوا ندارد که - امام رضا (ع)

دوشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۳ ب.ظ

لب خمار به جز می دوا ندارد که

دهان بسته طنین و صدا ندارد که


رواست تا که لبی تر کنم به نام شراب

بدون زمزمه مستی صفا ندارد که

نگاه کردم و دیدم شراب خانه دمی

شریف تر ز رضا یا رضا ندارد که


به غرفه های جنان سیر کردم و دیدم

بهشت قدِ حریمِ تو جا ندارد که


مگو گدا، که در این خانه جای آقاهاست

حرم سرای کریمان گدا ندارد که


فقیر بودم و تا جلد بارگاه شدم

لباس فخر به تن کرده رو به راه شدم


کلوخ در نظرت مثل سنگ گوهری است

ز بس که مشی و مرام تو ذره پروری است


دل گدا سرطان صدا زدن دارد

همیشه گوشهء دِنجِ ضریح بستری است


رکود نیست در این مرکز خرید گدا

همیشه پشت در خانهء تو مشتری است


امام خوب همیشه تبِ گدا دارد

گدای خوب همیشه به فکرِ نوکری است


ز آب حوض حرم معرفت سرازیر است

نژاد چشمهء رضوان نژاد کوثری است


در آبکاری ایوان پریدم و بعدا"

شدم چو سنگ طلایی میان یک معدن


مدار لطف شما از قدیم بی حد بود

پس از زیارت تو زائرت مؤید بود


حدیث سلسله ات تا به گوش مردم خورد

یکی در آمد و گفت این صدا محمد بود


به آسمان شبِ کعبه بال زد دل و بعد

سراغ یار گرفتم نگو که مشهد بود


به طوس رفتم و دیدم که جبرئیل امین

درون خرقهء خدام پای گنبد بود


کلید داری این آستان به دست خداست

اگر که بود به دستان دیگری بَد بود


سفر به طوس ثواب هزار حج دارد

دخیل و بوس ثواب هزار حج دارد


همیشه زائر این در مراد می گیرد

قلیل هم که بیارد زیاد می گیرد


دعای نیمه شب زائران قیامت هم

عِنان زِ دست غِلاظ و شِداد می گیرد


گناه بین من و تو جدایی اندازد

تمام حیثیتم را به باد می گیرد


از این خوش آمد خدام خوب پی بردم

حرم هنوز سگ خانه زاد می گیرد


خوشا به حال کسی که شب زیارتی ات

دخیل گوشهء باب الجواد می گیرد


منم همان سگ مشتاق آشناییِ تو

نشسته ام به فغان های کربلاییِ تو


بگو برای من از ناله و نوایِ حسین

مرا ببر تو ز مشهد به کربلایِ حسین


شنیده ایم، سر حوصله جدا کردند

میان گودیِ گودال دست و پای حسین


شنیده ایم که شمر از قفا سرش برداشت

و رفت خانهء خولی سر جدای حسین


شنیده ایم که زینب به سَر زنان می رفت

نه پشت نیزه که دنبال نیزه های حسین


شنیده ایم که آتش گرفت معجرها

شنیده ایم که مردند بچه های حسین


و قُل لَنا که اَذَلَ عزیزِنا ماذا؟

عقیله،مجلس می،شام پُر بلا، ماذا؟
حسین قربانچه
  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی