حسین رضائیان/اربعین حسینی/زمینه/رسیده قافله ای،به دشت کرببلا
زمینه رسیده قافله ای ، به دشت کرببلا ، وای
وای وای قافله ای که شده ، اسیر رنج و بلا ،
وای وای وای اولاد پیمبر ، چون لاله ی پرپر ، از
رنج اسارت ، غمدیده و مضطر دل ها همه مشتاق زیارت شده حالا جان ها همه مجنون غم و غصه ی مولا ثارالله ****** دوباره زنده شده ، خاطره ی غم تو ،
برای زینب کم نشود نفسی ، عذاب ماتم تو ، برای
زینب آورده برایت ، از کوفه حکایت ، داغ غم
خود را ، می کند روایت شد از اثر کعب نی و ضربت سیلی سوغات سفر جسم کبود و رخ نیلی ثارالله ****** نرفته از نظرم ، مصیبت و محنت ، برادر
من دوباره گریه کنم ، به جسم بی کفنت ،
برادر من غمدیده و خون بار ، در ماتمت ای یار از خطبه ی من شد ، دشمنت گرفتار از تمام شاخه های نیلوفر و لاله در شام بلا مانده به جا طفل سه ساله ثارالله
- ۹۴/۰۸/۲۹