ارباب زاده ای که خود ارباب عالم است
ارباب زاده ای که خود ارباب عالم است
در چهره اش جمال پیمبر مجسم است
نور است نور محض ز جنس پیامبر
هر چه بگویم از منش و منطقش کم است
نامش علی نهاده به کوری دشمنان
ارباب ما حسین که ارباب عالم است
اعمال امشب است در مفاتیح عاشقی
مستی کنید، جام و می اش هم فراهم است
مجنون خویش کرده و لیلای ما شده
از شوق اوست دیده اگر پر ز شبنم است
حالا خبر دهید گدایان شهر را
پایان مستمندی و فرجام ماتم است
اصلاً نه جای شک و شبه اَست و سوال
پر می کنند کیسه های تهی را – مسلّم است
اَین المَفَر لشگریان می رسد به گوش
غرش که می کند و چهره درهم است
اما چرا در شب میلاد حضرتش
حال و هوای این غزلم چون محرم است ؟
در بین روضه های غمش آتشم زدند
آن روضه ای که در لهوف و مقرم است
آن روضه ای که خواند قطعه قطعه اش
با دیدنش قامت بابای او خم است
---------------------------------------------------
- ۹۴/۰۳/۰۶