گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

من نشستم روی تل ، چشمم به سوی نیزه ها - حضرت زینب

پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۱۰ ق.ظ

یدالله شهریاری

من نشستم روی تل ، چشمم به سوی نیزه ها
مادرم آمد دقیقا رو به روی نیزه ها

نیزه ای زد نعره ی : حی علی قلب الحسین
سرخ شد طرز عجیبی ، رنگ و روی نیزه ها

عضو عضو پیکرت را ماهرانه دوختند
بر زمین داغ مقتل با رفوی نیزه ها

سر به تو دارند خنجرهای کهنه در غلاف !
پس حسین جانم ، نترس از های و هوی نیزه ها

ای ذبیح تشنه لب ، از برکت خون تنت
در هیاهوی عطش ، تر شد گلوی نیزه ها

چند مقتل ، اختصاصی باید از نیزه نوشت
روضه ی مکشوفه ات سرّ مگوی نیزه ها

عطر سیبت بر کمال همنشین کرده اثر !
گم شده بوی تنت ، در عطر و بوی نیزه ها

با نگاه نیمه بازت وقت تاراج حرم
رفته تا روز قیامت آبروی نیزه ها

دخترت از ناقه افتاده زمین ، در خواب ناز
نازنینم ، رفته ای بالا به روی نیزه ها ؟

صوت قرآنت چه زیبا داد دل ها را تکان !
بعد از آن تغییر کرده خلق و خوی نیزه ها

نیزه ها هم با مناجاتت مسلمان گشته اند
خون حلقومت شده مسح وضوی نیزه ها

این سر کوچک گناهش چیست با ما آمده ؟
این سخن در قافله شد گفت و گوی نیزه ها

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی