گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

گلستان شعر و سبک اهل بیت (ع)

دانلود سبک ها و متن اشعار و سبک ها و مقاتل اهل بیت

دیدی خم ابروی تو با ما چها کرد
زآندم که تیری سوی قلب ما رها کرد

بر من گناهی نیست گر آشفته حالم
تیر غمت این گونه ما را مبتلا کرد

دیوانه ام خوانند و راهم را ببندند
گاهی به حال خسته و زارم بخندند

باکی ندارم چون تب و تابم حسین است
شاهم به عالم چون که اربابم حسین است

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

در بهاران چمن درست شود

سه شنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

در بهاران چمن درست شود
عشق با سوختن درست شود
روی قلبم حسین بنویسید
تا عقیق یمن درست شود
به در کهف رفتن ما با
سگ لیلا شدن درست شود
عاقبت کار سالیان بعد از
رفتن و امدن درست شود
سالیانی است کار این مردم
بین سینه زدن درست شود
خون دل خورده زهرا تا
چند تا سینه زن درست شود
وصف این طایفه که می آید
عشق در قلب من درست شود
به خدا شبه مصطفی کافی است
تا اویس قرن درست شود
علی اکبر شود هر آنکس که
از حسین و حسن درست شود
تا که پیغمبری شدیم همه
علی اکبری شدیم همه
پسران جلوه بیشتر دارند
همگی خصلت از پدر دارند
پدرانی که دل به حق دادند
مهر اولاد در جگر دارند
تاج شاهی است ارث باباها
شاه ها اکثرا پسر دارند
خانه ای که به آن پسر دادند
صدقه گیر پشت در دارند
همه خانواده زهرا
 دور خود چند تا قمر دارند
نوه های عشیره حیدر
همه جنگاورند و سردارند
با علی این پسر بزرگ شده
که شبیه پدر بزرگ شده
دست لیلا بهار آورده
دامن افتخار آورده
اسدالله زاده این مادر
واقعا ذوالفقار آورده
به گداهای شهر مژده دهید
پسری سفره دار آورده
گفت ام البنین به لیلا که
فاتح کارزار آورده
هر کجا رو به سوی میدان برد
خصم رو به فرار آورده
عمه اش مشک و مجمر اسفند
دور این گاهواره آورده
عمه اش شادمان تر از همه است
یار، رو سوی یار آورده
دور گهواره اش عجب حالی است
جای مادر بزرگ او خالی است....
ربنا ربنا کنیم همه
همه شکر خدا کنیم همه
حضرت شاهزاده آمده است
نیت کربلا کنیم همه
باید از خاک پاش برداریم
دل خود را بنا کنیم همه
علی اکبر حضور غرق خداست
خویش را مبتلا کنیم همه
دسته جمعی از این حسینیه
عزم پایین پا کنیم همه
کاش بودیم ظهر عاشورا
تا عبا دست و پا کنیم همه
آمده اشک حسرت ارباب
عرض تبریک حضرت ارباب
آمده سایه سرش باشد
آینه دار مادرش باشد
آمده وقت پیری ارباب
هر کجار رفت در برش باشد
آمده هر غروب، وقت نماز
مست الله اکبرش باشد
آمده تا رکاب عمه شود
هم نگهبان معجرش باشد
باورش هم نمی شود روزی
اربا اربا برابرش باشد
این تن قطعه قطعه قطعه شده
باورش نیست اکبرش باشد
بهتر این است زود برخیزد
فکر موهای خواهرش باشد
لخته خون از دهان او می ریخت
روی دستش جوان او می ریخت

 

شاعر : محمد جواد پرچمی

  • سید مهدی حسینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی